گاهشماری هخامنشی - بخش ۱

گاهشماری هخامنشی برپایه ی گل نوشته های پارسه

با پیوست گاهشماری خوزی ، بابیروشی ، سومری

 

پیش سخن: 

تمدن کهنسال ایرانی وجود گاهشماری دقیقی را ایجاب می کرده است. دانشمندان ایران شناس بیگانه در این باره پژوهش های درخوری انجام داده اند. همچون دوزی ، ون در واردن ، ج. نیدم ، ر. اتینگهاوزن ، ویلی هارتنر و ... .

به گفته ی هارتنر که مستند به یادگارهای باستانی فراوان است ، مردمانی پیرامون 46 سده پ.گ.خ. از شمال سرزمین کنونی ایران کوچیده بودند (!) ، پس از استقرار در سرزمین مساعد برای زندگی همچون شوش در کنار مدار 30 درجه عرض جغرافیایی ، تخت جمشید ، اور و... به کشاورزی روی آوردند. آنها با صورت های فلکی و رابطه ی طلوع و غروب آنها با کارهای کشاوری ، به سان کاشت و برداشت ، آشنایی بسنده ای داشتند. گواه این سخن نقش های گوناگون است از نبرد شیر و گاو ، صورت های فلکی شیر و گاو ، گاو ، کژدم ، ماهی ، بز کوهی ، شیر ، خورشید ، ماه و ... بر سفالینه هایی که از کند و کاوهای باستان شناسی تپه هفتوان (گوشه ی شمال باختری دریاچه ی ارومیه) ، تپه سیلک در نزدیکی کاشان ، تپه یحیی در کرمان بدست آمده است.

تصویرهای نبرد شیر و گاو در پارسه (تخت جمشید) گواه دیگری بر این گفته است. اختر شناسان خودمان نیز پژوهش های دقیقی در گاهشماری داشته اند ، همچون آقای حسن تقی زاده که بیش از 30 سال در این باره پژوهش کرده است (پیرامون 60 سال پیش تر).

 (کتاب گاهشماری ایرانی ، برگه 590 ، با ویرایش فقط واژگانی)

 

گفته و نظریه ی کوچ آریایی ها به کلی رد شده و آریایی ها از آغاز در همین سرزمین زندگی می کرده اند که پسان تر به همه ی گیتی پراکنده شده اند. (کتاب آریایی ها ، امردها ، پارس ها و دیگر آریاییان ، دکتر جهانشاه درخشانی)

 

لوحه های گلین که در میان رودان و به خط میخی بدست آمده اند ، ردپای شناخت زمان را به سده ی 33 پ.گ.خ. ( سده ی27 پ.م) می رساند ، یعنی نزدیک به زمان اختراع خط. (گاهشماری ایرانی ، برگه 586)

 

باید بدانیم که خط نخستین بار در خاور ایران و پیش از میان رودان ، در سرزمین جیرفت اختراع و نگاشته شد. چهار آجر نوشته ی نو یافته در جیرفت گواه این سخن است.

 

در ایران گاهشماری اوستایی نیز روایی داشته است ولی زمان روایی آن هنوز روشن نیست.

 

قویا گمان می رود که در زمان هخامنشیان در کنار گاهشماری رسمی و اداری ، گاهشماری دینی در میان جامعه های دینی کشور روایی داشته است ، و حتا احتمال می رود که گاهشماری اوستایی پیش از دوران هخامنشیان در میان زرتشتیان روایی داشته است.

(همان ، برگه 594)

 

اعتقاد بر این است که گاهشماری اوستایی نو از یکم فروردین 1123 پ.گ.خ. / 27 مارس 502 پ.م. فرمانروایی داریوش شاه آغاز گردیده است. (همان ، برگه 594)

 

سخن بر سر دو گاهشماری اوستایی کهن و اوستایی نو است که در بخش گاهشماری اوستایی به آن خواهیم پرداخت.

 

----------------------------------------------

(این بخش با بهره گیری از کتاب "گاهشماری ایرانی" نوشته شده است.)

 

سه گونه گاهشماری بدین سان داریم:

گاهشماری خورشیدی ، گاهشماری مهی (قمری) ، گاهشماری خورشیدی ـ مهی.

گاهشماری خورشیدی بر پایه ی گذر خورشید از برج های دوازده گانه بر روی دایره البروج است (در واقع زمین است که بر روی بیضی ای که خورشید در یکی از دو کانون آن قرار دارد ، می چرخد) ، و گاهشماری مهی (ماهی ، قمری) بر پایه ی چرخش ماه به دور زمین است. گاهشماری خورشیدی ـ مهی میانه ی این دو است.

سال پس از روز و ماه ، واحد طبیعی بزرگتری برای زمان است که بر دو گونه است:

سال خورشیدی که خود نیز بر دو گونه است ، سال نجومی برابر مدت زمانی که خورشید دایره البروج را طی می کند و سال اعتدالی که فاصله ی زمانی میان دو اعتدال بهاری است. آنچه در عرف سخن سال خورشیدی گفته می شود ، همان سال خورشیدی اعتدالی است.

 

لحظه ی ورود خورشید به هر یک از برج های دوازدهگانه که بر روی دایره البروج قرار دارند ، را "راس" گویند ، پس لحظه ی ورود به برج حمل (= بره ، نخستین برج) را راس الحمل گویند. لحظه ی تحویل سال برابر است با لحظه ی راس الحمل.

 

سال مهی یا ماهی بر پایه ی 12 بار چرخش ماه بدور زمین است که هر سال 10 یا 11 روز کمتر از یک سال خورشیدی یا حقیقی است.

 

سال خورشیدی اعتدالی 2421987/365 روز یا 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیق و 96768/45 ثانیه می باشد ، که از سال نجومی کمی کمتر است.

 

چون زمین در مسیر سالیانه ی خود در دایره البروج در زمان های تقریبا مساوی از برابر 12 صورت فلکی یا برج (بره ، گاو ، دوپیکر ، خرچنگ ، شیر ، خوشه ، ترازو ، کژدم ، نیم اسب (کمان) ، بز ، دلو (سطل) ، ماهی) می گذرد ، سال خورشید به 12 ماه تقسیم می شود.

بدلیل کمبود سال ماهی که نمی توانست با پدیده های طبیعی وفق داشته باشد ، سال خورشیدی ـ مهی بر پایه چرخش ماه ولی با درازای سالی برابر با سال خورشیدی بوجود آمد. چون هر سال مهی 10 یا 11 روز کمتر از سال خورشیدی است ، از این رو کبیسه های یک ماه نهاده شد که هر دو یا سه سال ، یک ماه به سال افزوده می شود ، که بنابراین چندی از سال ها 13 ماهه خواهد بود. 

برای این کبیسه کردن دوره های قرار داده بودند که دو دوره ی آن خیلی مطرح است:

(این بخش دقیقا از روی کتاب "گاهشماری ایرانی" برداشته شده است ، برگه 582)

1. دوره ی هشت ساله: این دوره را مدیون محاسبات دو دانشمند یونانی، ائودوکوس (1011-961 پ.گ.خ.) (برابر با 390-340 پ.م.) و کلئوستراتوس (سده ی دهم پ.گ.خ.)(سده ی 4 پ.م.) هستیم (چه سخن هایی!!) ، هر چند بعد دانسته شد این دوره پیش از این نزد بابلیان شناخته می شده است!

در دوره ی هشت ساله 5 سال 12 ماهی و 3 سال 13 ماهی محاسبه می شده است. چون ماه ها یک درمیان 29 روزی و 30 روزی حساب می شده اند ، میانگین آن را 5/29 روزی در نظر می گیریم.

تعداد ماه های دوره: 99 ماه=13×3+12×5

تعداد روز های دوره: 5/2920 روز=5/29×99

تعداد روزهای هشت سال خورشیدی: 2920 روز=365×8

پس اگر سال 365 روزی باشد در مدت 8 سال ، نیم روز اختلاف باقی می ماند. !

 

2. دوره ی نوزده ساله (دوره متونی!!): دوره ی هشت ساله برای سال خورشیدی 365 روزی مناسب بود. زمانی که معلوم شد طول سال نزدیک به 25/365 روز است دوره ی 19 ساله ی معروف به متونی ، و منتسب به متون Meton یونانی ، با همکاری ائوک تمون Euctemon نتظیم شد ، که در آن 12 سال دارای 12 ماه و 7 سال دارای 13 ماه بودند ، یعنی یک دوره متونی 235 ماه داشت که 110 ماه آن 29 روزی و 125 ماه آن 30 روزی حساب می شدند.

تعداد روز های دوره ی متونی: 6940 روز=30×125+29×110

تعداد روز های 19 سال خورشیدی: 75/6939 روز=25/365×19

اختلاف یک ربع روز بود در نوزده سال. در انتساب این دوره به متون تردید است. ولی با این همه عنوان محفوظ مانده است (!).

دوره ی متونی در گاهشماری سلوکیان پذیرفته شد. اشکانیان آن را بکار بردند(!). یهود آن را حفظ کردند. مسیحیان آن را برای محاسبه ی تاریخ وقوع عید فسح بکار می بردند. چینینان یک سده پیشتر از متون ، دوره را مراعات می کرده اند.

 

آنچه در این بخش خوانده اید دروغ و گزافه گویی ای بیش نیست. یکسره باطل است. این سخن بدرستی در همین گفتار اثبات می شود.

(این بدان معنا نیست که دکتر بیرشک خطا کرده اند ، بلکه سرچشمه هایی که تاکنون در دست بوده که دکتر بیرشک از آن استفاده کرده اند ، سراپا خطا است.)

نخست اینکه دوره هشت ساله را نخستین بار دانشمندان ایرانی در دوران داریوش بزرگ هخامنشی 130 سال زودتر از بدنیا آمدن دو دانشمند! یونانی نام برده پایه گذاری کرده اند (و یا شاید خیلی پیشتر از آن در دوران هایی کهن تر) ، والبته آنهم بدون کوچکترین خطایی. نمی دانم دکتر بیرشک برچه پایه چنین سخنان باطلی را پذیرفته اند، اگرچه اشاره کرده اند که این دوره پیشتر از آن دو یونانی ، در بابل بکار می رفته است. یعنی ایشان نیز پذیرفته اند که این دوره ی گاهشماری ، از آنِ یونانیان نیست.

برای توضیح بیشتر باید بگویم که ، همانگونه که در ادامه برپایه ی اسناد هخامنشی با بیان همه ی جزییات اثبات می شود ، در دوره ی هخامنشی و احتمالا از آغاز فرمانروایی داریوش شاه دوره ی هشت ساله ی گاهشماری آراسته شد که سال های 3 و 6و 8 هر دوره ی هشت ساله ، 13 ماه بوده اند و باقی 12 ماهه.

هر ماه سال 29 یا 30 روزی بوده است (گاهشماری خورشیدی ـ مهی بکار برده می شده) و بنابراین نیاز به کبیسه های ماهانه بوده است.

اما برپایه ی یک گل نوشته کاملا دقیق پارسه می دانیم که ماه پنجم هخامنشی 30 روزه بوده است (PF 1853). باقی ماه ها یا یک درمیان 29 و 30 روزی بوده اند (اگر بپذیریم که در سخن بالا رگه ای از حقیقت نهفته است) و یا فصلی یک درمیان 29 و 30 روزه بوده اند (که بیشتر درست می نماید). در هر دو صورت کاملا مشخص می شود که ماه های کبیسه بایستی 30 روزه بوده باشند. (یا سه ماهه ی دوم و چهارم 30 روزه بوده و یا ماه های فرد 30 روزه بوده ، در هر دو صورت ماه های کبیسه که پس از ماه ششم و دوازدهم می آمده 30 روزه بوده است.) (در سال های کبیسه یکبار ماه هفتم (دومین تکرار ماه ششم) و دو بار ماه 13 (دومین تکرار ماه دوازدهم)، ماه کبیسه واقع می شده است که در هر دو صورت فرد بوده است.)

هشت سال خورشیدی با رعایت دو کبیسه ی چهار سالی برابر است با:  2922 روز=2+365×8 یا برابر با 2922 روز=25/365×8 می باشد.

 

اکنون هشت سال خورشیدی ـ مهی هخامنشی را حساب می کنیم ، هر سال ، 6 ماه 30 روزه و 6 ماه 29 روزه دارد که در هشت سال برابر با 48 ماه 30 روزه و 48 ماه 29 روزه می شود. 3 سال کبیسه با ماه 13 ام30 روزه برابر 90 روز می شود ، که خواهیم داشت: (یعنی بدون هیچ خطایی)

2922=90+2832=29×48+30×48

(البته نباید فراموش کرد که چون دوره ی کبیسه ی سال خورشیدی را هر 4 سال یکبار در نظر گرفته ایم در حالی که گاهی 5 سال یکبار است ، و یا بجای طول واقعی سال از طول 25/365 روز استفاده کردیم ع در دراز مدت این گاهشماری خطای کمی خواهد داشت.)

و آنچه که درباره ی دوره نوزده ساله می خوانید نیز گزافه ای بیش نیست. (البته چون اسناد بابلی دوران های گوناگون را در دست ندارم پس در این بخش زیاد سخنی نخواهم گفت.) دوره ی 19 ساله در اسناد بابلی و شاید هم بتوان آنها را در اسناد سومری یافت ، کاملا مشخص بکار رفته است که مربوط به پیش از سال تولد دانشمندان! یونانی نام برده می باشد. در اسناد بابلی اگیبی مربوط به دوران داریوش یکم و اسناد بابلی موراشو مربوط به دوران اردشیر یکم و داریوش دوم می توان آن را یافت ولی گاهی خلاف آن هم به چشم می خورد!. همچنین این دوره ی 19 ساله به دوره گاهشماری بابلی شناخته شده است که در 19 سال بابلی ، در سال های 3 ، 6 ، 8 ، 11، 14 ، 17 ، 19 سالِ 13 ماه داریم. تنها در سال 17 تکرار Ululu (ماه ششم) و در باقی سال ها تکرار ماه Addarru (ماه دوزادهم) را داریم. این دوره دارای خطای کمی هست که پسان تر در دوران داریوش هخامنشی با کاربرد دوره هشت ساله این خطا را صفر کرده اند. حال دکتر بیرشک از پیشرفتی وارونه سخن می رانند!!! ولی به هر حال بازهم دکتر بیرشک در انتساب این دوره به متون یونانی تردید نشان داده اند.

(برای هر دو گفته به بخش های وابسته نگاه کنید.)

 

در اینجاست که در می یابیم همه جا مصادره ی علمی به سود یونانی ها صورت گرفته است. باید بدانید که دانشمندان ریاضی دان بزرگ یونانی هم در دربار شاهنشاهان هخامنشی و در دانشگاه های ایرانی در بابل و مصر تحصیل کرده اند ، ولی پسان تر هر چه را آموخته بودند به خود نسبت داده و حق استادی را برای استاد ایرانی و بابلی خود نگه نداشته اند. این چیزی نیست که نهفته باشد یا فقط نظر من باشد. همچنین به نظر می رسد شاگردان خوبی هم نبوده اند چون درس خود را بخوبی نیاموخته و گاهشماری کاملا دقیق هخامنشی (دوره ی هشت ساله) را با خطا نگاشته اند!

 

----------------------------------------------

 

گاهشماری هخامنشی:

 

تا چندین دهه پیش تر اگر چه از هستی گاهشماری هخامنشی آگاهی داشته ایم ولی بدرستی بیانی روشن درباره ی آن وجود نداشته و یا پژوهیده نشده بود.

تا پیش از زمانی که گل نوشته های پارسه پیدا شوند آگاهی ما از این گاهشماری تنها به دانستن نام 9 ماه سال و دانسته های جسته گریخته ای از سنگ نوشته ی بیستون محدود می شد و از این رو دست پژوهشگر بیش از اندازه تهی بوده است.

 

(در ادامه بجای واژگانی که به دلایلی زمانی دراز بر سرزبان هاست و درست هم نیست ، واژگانی پارسی و درست تر به این گونه برگزیده و بکار می رود:

خوزی بجای واژه و نام سامی عیلامی ، بابیروشی بجای بابلی ، گاهشماری ترسایی بجای گاهشماری میلادی و ... ، کوشش شده تا جایی که به نوشته آسیبی نرسد از بکار بردن واژگان انیرانی پرهیز شود.)

 

با بدست آمدن گل نوشته ها و سندهای بابیروشی و خوزی (بابلی و ایلامی) وابسته به دوران هخامنشی یا پیش تر از آنها در میان رودان ، شوش و ... بسیاری چیزها بر دانش ما افزوده شد.

در این گل نوشته ها سخنی بسنده از وجود گاهشماری در میان مردمان هزاره ی یکم تا چهارم پ.گ.خ. (هزاره های یکم تا سوم پ.م.) و در بخشی که در پیوند با دودمان هخامنشی بود ، نیز آگاهی هایی از گاهشماری بابیروشی (بابلی) و گاه خوزی (ایلامی) بدست آمد ، که روند گاهشماری را از سده های پیش تر تا دوران هخامنشی نشان می داد.

این نوشته ها نشان می داد که همان گاهشماری پیشین کماکان در دوران هخامنشی در بابیروش (بابل) نیز پویا و در جریان بوده ، که گاه در دوران ها و زمان های گوناگون نام ماه ها کمی جابجا شده ، ولی در بسیاری از کلیات یکسان و همسان بوده است.

می توان از گاهشماری دوران نوزایی سومر ، گاهشماری خوزی در هفت تپه ، انشان و شوش ، گاهشماری بابیروشی و آثوری (بابلی و آشوری) در میان رودان یاد کرد.

 

ولی در این دوران گاهشماری پارسی که تنها سرنخ هایی از آن یافت شده بود ، هنوز مبهم باقی مانده بود.

گاه این کاستی را با گاهشماری اوستایی که می پنداشتند به همان دوران برگردد ، پر می کردند و اینچنین شد که گاه گفته می شود نخستین بار داریوش بزرگ این گاهشماری را به کار بسته است ، یا اینکه این گاهشماری در سال های پایانی شهریاری وی بکار بسته شده است (و یا برخی آن را به شاهان دیگر چون داریوش دوم وابسته می کنند).

 

تقریبا مسلم است که گاهشماری رسمی هخامنشی خورشیدی ـ مهی و متاثر از گاهشماری بابلی بوده است ، هر چند برخی از دانشمندان بر این باورند که گاهشماری ایرانی خورشیدی ـ مهی مستقل بوده و به گاهشماری بابلی وابسته نیست. به هر حال نام ماه ها پارسی بوده و جشن های ایرانی نیز در آن گنجانده شده بود.

 ( گاهشماری ایرانی ، برگه 591 ، با ویرایش فقط واژگانی و نوشتاری)

 

در اینکه گاهشماری هخامنشی خورشیدی ـ مهی بوده هیچ تردیدی نیست ولی خواهید دید که با گاهشماری بابیروشی (بابلی) یکسره تفاوت دارد. دقت این گاهشماری بسیار بیشتر از گاهشماری بابیروشی است. تنها شباهت کبیسه های یک ماهه است که منحصر به گاهشماری بابیروشی نیست بلکه در همه ی گاهشماری های خورشیدی ـ مهی نخستین اصل است ، همچون گاهشماری سومری در دوران نوزایی.

 

با یافت شدن گنجینه ی شایگان گل نوشته های پارسه در 73 سال پیش از این و سپس خوانده شدن آنها نام 12 ماه پارسی هخامنشی بدست آمد که بسیار ارزشمند بود. نخستین دانشمندی که به این کار دست یازید پروفسور آرنو پابل سومر شناس آمریکایی بود که در سال 1316 ﻫ .ﺧ . (1937 ترسایی) به همراه سه دوست و دانشمند دیگر دکتر جرج گِلن کامرون ، پروفسور ریچارد تِردول هَلِک و پیر. م. پوره کار رمزگشایی و بازخوانی گل نوشته های پارسه را آغاز کردند. آرنو پابل در گفتاری نام 12 ماه هخامنشی را به همگان شناساند (در سال 1317 ﻫ .ﺧ .). پس از وی کامرون و هلک کار بر روی این گل نوشته ها و گاهشماری پارسی را پیگیری کردند. در کتاب "گل نوشته های باروی پارسه" پروفسور هلک 2087 گل نوشته به همراه نوشته هایی بسنده آورده اند. (برای دانسته هایی روشنتر به گفتار گل نوشته های پارسه نگاه بیاندازید.)

 

(Arno Poebel, George Glenn Cameron, Richard Treadwell Hallock, Pierre M. Purves)

 

سپس ماه های کبیسه در این گل نوشته ها هویدا شد. (ماه کبیسه در گاهشماری های باستانی مطلب جدیدی نبوده و وجود آن در نوشته ها و سندهای دیگری تایید شده بود.)

ولی هنوز نادانستنی های زیادی بود که باید با واکاوی تیزبینانه و موشکافانه ی این گل نوشته ها بدست می آمد و پرده از رازهای بیشماری برداشته می شد.

کوشش ها در سال های پس از آن به بازخوانی شمار زیادی از گل نوشته ها انجامید که بوسیله ی هَلِک سرانجام یافت. وی تا پایان زندگی (سال 1359 خورشیدی برابر با 1980 ترسایی) بیش از 4650 گل نوشته را خواند.

در ادامه پروفسور هلک به شمار زیادی از سال های کبیسه در گل نوشته برخورده ، و گزارش سودمندی از آن بدست دادند. ولی ظاهرا همان آرایش سالشماری بابیروشی (بابلی) را برای این دوران نیز بایسته دانسته اند (!).

از اینکه دانشمندی دیگر در این باره پژوهشی انجام داده باشد چندان آگاه نیستم ولی اگر هم پژوهشی شده یقینا به پارسی برگردانده نشده است.

 

نام نه ماه از دوازده ماه باستانی ایرانی از سنگ نوشته ی داریوش بزرگ در بیستون بدست آمده ، ولی آرایش و ترتیب در آنها رعایت نشده بود و در نتیجه پی بردن به برابری و تقارن آنها با ماه های بابلی میسر نبود (!). در کندوکاوهای تخت جمشید لوحه های گلینی بدست آمد که مشکل را گشود و نام های 12 ماه ایرانی با ماه های بابلی برابر آنها آشکار شد. ( گاهشماری ایرانی ، برگه 591 ، با ویرایش فقط واژگانی و نوشتاری)

 

دکتر احمد بیرشک فراموش کرده اند که سنگ نوشته ی بیستون سه زبانه است و در نگارش سوم به زبان بابیروشی (بابلی) دقیقا ماه های بابیروشی برابر نه ماه پارسی آمده است و از سویی برپایه ی گفتار آرنو پابل پیش از پیدا شدن گل نوشته های پارسه ، بر پایه ی سندهای بابیروشی که در میان رودان یافت شده بود ، نام 12 ماه بابیروشی را به نیکی می دانسته ایم و از آرایش دقیق آنها باخبر بوده ایم ، و بر همین پایه است که آرنو پابل می تواند چینش ماه های هخامنشی را بگشاید ، از سویی گل نوشته های پارسه همه بجز چند سند به خط خوزی نگاشته شده اند و همگی یک زبانه اند ، و آنچه که بر ما می گشایند نام ماه های خوزی ، و نام ماه های پارسی با ترانویسی و رسم الخط خوزی است.

(تنها دو گل نوشته به خط بابیروشی و یکی به خط یونانی و یکی دیگر به خط فریگیایی و به تازگی یک گل نوشته به خط پارسی باستان که بدست پروفسور استولپر خوانده شده ، در میان این سندهای دیوانی دیده شده است.)

 

 در حالی که در این گفتار بدون یاری از ماه های بابیروشی و بطوری مستقل به این گفته پرداخته خواهد شد و در پایان برای تایید بیشتر آنها را با آرایش ماه های بابیروشی آنگونه که در دیگر سندها و همچنین در سنگ نوشته ی بیستون آمده خواهیم سنجید.

 

هدف این گفتار واکاوی گل نوشته های پارسه و همچنین سنگ نوشته ی سترگ بیستون می باشد ، تا بگونه ای کامل تر گاهشماری پارسی هخامنشی بررسی شود.

در این نوشتار کوشش شده تا از پی ورزی و دیدی ناپخته که از ویژگی های دوران جوانی و شور جوانی است رهایی یافته و با برهان هایی بایسته سخن رفته باشد.

(برخی دانشمدان برپایه دلایلی آغاز سال هخامنشی را در پاییز جستجو کرده اند ـ که البته اکنون دیگر هواداری ندارد ـ به تازگی هم برخی از دانشمندان و دوستان ایرانی به این اندیشه ی کهنه و دور انداخته شده دامن زده و کوشش کرده اند تا آن را دوباره زنده کنند ، اما این گفتار خط بطلانی خواهد بود بر این اندیشه ی اشتباه. کسانی چون آقای غیاث آبادی نیز بر این باور بوده و در برابر چنین سندهای روشن و آشکاری که از پی می آید (و بخشی از آن را در دسترس ایشان گذاشته ام) بدون کوتاه آمدن از نظر خودشان از ده ها دلیل سخن داشته اند که خلاف اسناد روشن پارسه است! ، ولی با وجود این هنوز هیچ کدام از دلایلشان را بیان نداشته اند ، شاید در پاسخ این نوشتار چنین کنند!!)

 

--------------------------------------

سرچشمه های بنیادین این گفتار:

 

1. نوشته ی دکتر ایرج وامقی در کتاب "زبان ، کتیبه و متون کهن " است که در سال 75 نگارش یافته است. (برگه های 275 تا 281)

از آنجایی که دکتر وامقی به بررسی همه سویه ی گل نوشته های گنجینه ی پارسه که بدست جرج کامرون خوانده شده ، پرداخته اند و در این میان نگاهی هم به گاهشماری هخامنشی داشته اند ، بنابراین نمی توان چشم داشت که به گونه ای گسترده به آن پرداخته باشند.

ولی از آنجا که ایشان دسترسی به گل نوشته های باروی پارسه نداشته (و تنها به کمک دکتر عبدالمجید ارفعی بسنده کرده اند) که خود در برگیرنده ی مطالبی نوتری هست ، من در گفتار ارزشمند نامبرده به کاستی هایی برخورد کرده و برآن شدم تا این گفتار را که دانسته های بسیار درست و جالبی دارد ، با نگاه به گل نوشته های بارو و گنجینه ی پارسه دوباره از نو بیارایم و همه ی آنچه که ایشان گاه به گفتن آن بسنده کرده اند با نگرش های نو و دسترسی مستقیم به اصل گل نوشته ها دوباره پژوهیده که در این راه خوشبختانه مطالب درخوری یافته ام.

 

خوشبختانه همه ی آنچه که ایشان پژوهیده اند اگرچه بدون آوردن پشتوانه ی بایسته رها شده بود ـ به دلیل کوتاه بودن نوشتار ـ درست و به جا گفته شده بود.

 

2. کتاب ارزشمند و جاوید "گاهشماری ایرانی" ، نوشته ی روانشاد دکتر احمد بیرشک که گاهشماری تطبیقی ایرانی برای دوره ی 5421 ساله با گاهشماری مهی (قمری) و میلادی است ، نیز بسیار بکار آمده است ولی نه در گفتار اصلی سخن ، بلکه درباره ی برخی گفته ها و نظرها و همچنین تطبیق گاهشماری پارسی هخامنشی با گاهشماری ایرانی خورشیدی. (کتابی بنیادین و کاملا برابر با دانش نوین گاهشماری ، کتابی سرتاسر ایرانی ، با دقتی بسیار بالا و کاملا مورد اعتماد.) 

 

3. کتاب ارزشمند پروفسور ریچارد هلک با نام "گل نوشته های باروی پارسه Perrsepolis Fortification Tablets" و برگردان پارسی و کوتاهِ کتاب "گل نوشته های گنجینه ی پارسه Persepolis Treasury Tablets" نوشته ی دکتر جرج کامرون.

 

4. برای معانی نام ماه ها از کتاب پارسی باستان رولاند جی کنت و کتاب دکتر صفی زاده با نام تاریخ پنج هزار ساله ایران و گفتار در خور ولی کوتاه از دوست گرانسایه داریوش کیانی بهره برده ام.

 

5. از کتاب سنگ نوشته بیستون نوشته رودیگر اشمیت و سنگ نوشته های هخامنشی سایت TITUS استفاده کرده
نظرات 5 + ارسال نظر
آریانام شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:09 ب.ظ

با درود و سلام. متاسفانه وقت خواندن دقیق نوشتارتان را نیافتم. سروقت آنرا می خوانم. تارنگار بنده به روز شد

ریحانه یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ب.ظ http://behamin3000.persianblog.com

دروود بر شما. بسیار جالب و کامل بود. در مورد ژیشنهادتان سیمرغ نیز ممنونم. پیروز باشید.

آریانام سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:29 ب.ظ

با درود و سلام. نوشتارتان را خوندم. نوشتاری با پیچیدگی های خود. بهتر بود در ژایان نتیجه ای می گرفیتد. در ضمن پ گ خ چه مبنایی است؟

جاذبه های گردشگری چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام دوست عزیز
جالب بود . خسته نباشید .
راستش من اطلاعات زیادی درباره گاهشماری ندارم و وبلاگ شما همیشه اطلاعات جالبی رو در اختیار من قرار می ده
ممنون
همیشه موفق باشید .

ایران شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 06:30 ب.ظ http://zulqarnain.persianblog.com/

سلام

ذوالقرنین به روز شد:

مشتی خاک بر دهان پورپیرار (۱7): پورپیرار - پوریم و مرداب کتیبه ای
========================================
پورپیرار با سر و صدای زیاد مدعی شده من در کتیبه آنوبانی نی دست برده ام!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد