سرآغاز گل نوشته های پارس

داستان بزرگ ترین رویداد فرهنگی سده گذشته

 

چندی بود کاوش ها سرو سامانی پیدا کرده بود و امروز هم به سان روزهای پیش کاوش و کند وکاو در ویرانه های تخت جمشید ادامه داشت .

هنوز کسی نمی دانست نام اصلی اینجا چیست و هیچ امیدی هم به دانستنش نبود . اگرچه که شاید پاسخ بسیار نزدیک بود !

اما ناگهان در یکی از این روزها پرده از راز های گذشته ی با شکوه این سرزمین برداشته شد ، با زدن هر کلنگ کار پیش می رفت که به یکباره ارنست فریادی از روی خوشحالی برکشید و براستی بر روی پای خود بند نمی شد ، ولی حتا او هم نمی دانست دقیقا چه شده و چه خواهد شد . نمی دانست که ... .

30000 گل نوشته !!

 

دو سال پس از این رویداد این گل نوشته ها در حدود 50 صندوق چوبی دربردارنده ی بیش از 2100 جعبه‌ی مقوایی و چند پیت نفتی آغشته به پارافین آب‌شده ، از راه دریای بوشهر به آمریکا برده شد.

بیش از 15 سال گذشت ولی این روی داد گویی به فراموشی سپرده شده بود !

این روزها جنگ و خونریزی همه جا رو گرفته بود و دیگر کسی به این چیزها فکر نمی کرد . دیگر کسی به خوشحالی آن روز ارنست و دوستانش اهمیتی نمی داد! ولی نه ... .

وضع به شکل معجزه آسایی دگرگون می شد .

درست در همین روزها این جرج بود که هزاران کیلومتر آن طرف تر شبانه روز کار می کرد . چندین سال کارش ادامه داشت ، بی وقفه و بدون توجه به بی خیالی باقی مردم دنیا .

این جا آمریکا بود و شاید کمی از باقی دنیا آرامتر ، از این رو شرایط برای پژوهش مهیاتر بود .

پس از نزدیک به یک دهه پژوهش با چاپ نتیجه ی این کوشش های شبانه روزی ، جرج کمی آرام و از شدت کارش کاسته شد . شاید در دل آرامشی ژرف را حس می کرد و از این که بازهم چون همیشه کاری سترگ را به پایان رسانده بود احساسی سرشار از غرور داشت .

در این زمان شاید بیش از چهار دهه از عمر او می گذشت .

آن زمان کم کم آتش جنگ خاموش شده و دنیا دگرباره خود را باز می یافت .

هزاران نفر مرده بودند بدون اینکه از این کشف ارنست و کوشش جرج کمترین آگاهی ای داشته باشند .

جرج تنها نبود ، در آغاز به همراه استادش آرنو پابل و دوستانش ریچارد هلک و پوور به این کار همت گماشته بود ولی او نخستین کسی بود که کتابی ارزشمند را به جهانیان تقدیم داشته بود . 

 

 

آری ، آن ارنست امیل هرتسفلد  باستان شناس سرشناس آلمانی بود که در زمان رضا شاه به ایران آمده بود و در سال های 1312-1313 (1933-1934) در ایران و در تخت جمشید به کاوش می پرداخت . او در سال 1888 بدنیا آمده بود و در سال 1948 از دنیا رفت . وی یک باستان شناس آلمانی بود . 

 

ناگهان کشفی بزرگ روی داد و در گوشه ی خاوری  باروی تخت جمشید تکه های گِل خشک شده در دل این کاخ ها پیدا شد .

آقای محمد تقی مصطفوی که مسئول آن زمان تخت جمشید بود می گفت : زمانی که آنها را در صندوق های ویژه ای که شرکت نفت فراهم کرده بود می چیدم شمار آنها از سی هزار فراتر بود .

بیش از 6000 تا از آنها کاملا سالم و باقی کمی آسیب دیده بودند .

 

کسی شاید آن زمان واقعا نمی دانست چه شده و چه قدر آن روز سرنوشت ساز بوده است .

این گل نوشته ها در آبان ماه سال 1314 خورشیدی از راه بندر بوشهر به رسم امانت به موسسه ی شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در آمریکا فرستاده شد .

البته سه سال پس از کشف نخست ، در کاوش های اسمیت نیز شماری در حدود 750 گل نوشته در بخش گنجینه ی تخت جمشید یافت شد . (سال 1315-1317 برابر با 1936 - 1938) که بازهم به آمریکا فرستاده شدند .

 

به دلیل بازه ی زمانی کوتاهی که این گل نوشته ها در آمریکا می بایست می ماند دانشمندان دانشگاه های آمریکا بویژه شیکاگو بی درنگ دست بکار شده اند . چند ماه کار پارافین زدایی و مرتب سازی این گل نوشته ها به درازا کشید و شاید در آغاز سال 1937 بود که آماده ی خواندن و رمزگشایی شدند .  

در آغاز آرنو پابل Arno Poebel استاد سومر شناس در دانشگاه شیکاگو به همراه سه دوست و شاگردش به نام های دکتر جرج گلن کامرون George Glenn Cameron و ریچارد تردوِل هَلِک Richard Treadwell Hallock و م. پوور M. Pouvres به بازخوانی و شاید رمزگشایی این گل نوشته ها پرداختند .

شاید نخستین نوشته ای که در این باره چاپ شده مقاله ی آرنو پابل باشد که یک سال پس از نخستین کوشش ها در سال 1938 با نام

 "نام و چینش ماه های پارسی باستان و ایلامی در دوران هخامنشی"

 "The names and the order of the Old Persian and Elamite Months During the Achaemenian period"  

به چاپ رسید . این مقاله اکنون بسیار کهنه شده اگرچه که گفته های درستی را در بر دارد . برای نمونه نام های ایلامی ماه ها که در این مقاله آورده شده ، در واقع همان نام های پارسی باستان با رسم الخط و ترانویسی ایلامی است. وگرنه نام های ایلامی ماه ها یک دو دهه پس از آن شناخته شدند .

 

در این مقاله آرنو پابل به نام ماه های گاهشماری هخامنشی می پردازد و گل نوشته های پارسه را با نام Pers. نامگذاری کرده ، که کوتاه شده ی Persepolis است .

وی به روشنی بیان می کند که خیلی سریع باید کار را پی بگیریم چون این گل نوشته های بزودی باید به ایران برگردانده شوند ولی اکنون 70 سال است که این گفته به حقیقت نپیوسته است .

می گویند شمار 37074 تکه گل نوشته و خرده لوح که ارزش پژوهشی نداشته اند در سال 1350 خورشیدی به ایران بازگردانده شده است ولی شاید این گفته اصلا درست نباشد ! 179 گل نوشته نیز در سال 1327 (1948 ترسایی) به ایران بازپس داده شده بود . 300 گل نوشته ی دیگر نیز در سال 1383 به ایران بازگردانده شد .

 

تنها متخصص این زبان و دبیره در ایران ، دکتر عبدالمجید ارفعی می باشند که نزدیک به 8 سال با پروفسور هلک بر روی این گل نوشته ها بکار پرداخته اند.

ادامه را از زبان ایشان می خوانیم:

 

دکتر عبدالمجید ارفعی : لوح‌های گلی امانت داده‌شده به دانشگاه شیکاگو به هیچ دولتی تعلق ندارند و همه‌ی ایرانیان مالک آن‌ها هستند. لذا در هیچ کجای دنیا اموال یک ملت را نمی‌توان حراج کرد.

 

 

" این لوح ها در سال 1313 هجری خورشیدی کشف شده بودند . در آن زمان ، با موافقت دولت ایران ، در 50 صندوق چوبی شامل حدود دوهزار جعبه‌ی مقوایی و چند پیت نفتی که در تخت جمشید (پارسه، پرسپولیس) آن‌ها را به پارافین آب‌شده آغشته کرده بودند، از طریق بوشهر به آمریکا فرستاده شدند. در همان زمان، قرارداد و موافقت‌نامه‌ای نیز تدوین شد که در آن آمده بود ، ایران لوح‌هایی گلی را برای رمزگشایی و خواندن به امانت به دانشگاه شیکاگو که مشغول کاوش تخت جمشید بود، می‌سپارد .

 در اواخر سال 1936 میلادی برای حدود دو یا سه ماه، گل‌نوشته‌ها را پارافین‌زدایی کردند تا سال 1937 میلادی، آن‌ها برای مطالعه آماده شدند.

 

این نوشته همچنان ادامه دارد ...